بارانی

اشعار و دل نوشته هایی که خودم سرودم

بارانی

اشعار و دل نوشته هایی که خودم سرودم

طلوع


تکیده و خشک بودم

پاهایم تا زانو در خاک خفته بود

به ناگاه آسمان غرشی کرد

                    و مرا غسل کشید

کم کم جوانه زدم

تو طلوع کردی

با هر طلوع و غروب تو

                    من رشد کردم

حال درختی بارورم

                    آماده در انتظار تو


زینب.ش / 25 فروردین 1388


نظرات 6 + ارسال نظر
امینه شنبه 3 تیر 1391 ساعت 03:01 ب.ظ http://che6m2ro6t.limooblog.com

سلام زینب عزیزم
خوبی؟
ممنونم که اومدی
خوب منم عاشق سالادم چیکارکنم خو
پس شما هم سالاد دوس داری
ممنون گلم بابت تبریک .......ایشا... چند ماه دیگه میریم سر خونه زندگیمون دقیقا 3 ماه دیگه
راستی دست آقاتون رو بگیرید بیاید ی آپ گذاشتم 2 نفری بیاید ها
قربونت اینجا شکلک بوس نداره خو ولی میبوسمت عزیزم

افسون شنبه 3 تیر 1391 ساعت 07:50 ب.ظ http://asemunemahtabi1.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام به به چه عجبـــــــــــــ
مرسی اومدین زینب جان
یعنی اینقدر سرتون شلوغ بوده آخی موفق باشی
مواظب خودت باش


مرسی بابات تبریک تولد

آپت قشنگ بود

امین اتاقک پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 05:04 ب.ظ http://otaghak.blogsky.com

سلام زینب خانوم

حال شما احوال شما؟

ببخشید که چند مدتی نبودم و خیلی دیر بهتون سر زدم

شعراتون خیلی قشنگ و با احساسه

ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید

افسون سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://asemunemahtabi1.blogsky.com

خواهش میکنم بیا
اپم

امینه پنج‌شنبه 2 شهریور 1391 ساعت 07:55 ب.ظ http://che6m2ro6t.limooblog.com

سلام زینب جون.خوبید؟نمیخوایدبرگردی نت؟دلم برات تنگ شده بود گفتم ی سر بزنم بهت.فدات.دوست دارم.

سلام عزیزم خوبی
شرمنده سرم حسابی شلوغه اخه درس دارم
ممنون گلم منم دلم برات تنگیده...

montazer چهارشنبه 1 آذر 1391 ساعت 05:33 ب.ظ http://montazer65.blogsky.com

سلام...وبتون واقعا زیباست...خوشحال میشم به ما هم سر بزنین و راجب پست اولمون نظر بدین(منتظر و آسمان)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد